مواضعِ فکری و سیاسی جریان کنشگران سیاسی بلوچ
- شناسه خبر: 16017
- تاریخ و زمان ارسال: 13 مرداد 1396 ساعت 14:33
- بازدید : 27 بازدید
- نویسنده: نویسنده
عبدالسلام علمی-امروز که خیلی از فعالان سیاسی استان خود را در موضع پیروز رقابت انتخابات اردیبهشتِ خرداد ۹۶ همراه و یار دولت دانسته/می دانند، نه تنها مترصد و منتظر دریافت حق السهم خویش بواسطه مشارکت در انتخابات هستند بلکه خود را ذیحق ترین افراد در فرآیند تسهیم قدرت می پندارند و با قالب های ذهنی خویش و نه بر پایه تئوریهای همه پذیر در پی شناسایی و شفاف شدن موضعِ دیگران در زمان انتخابات و حال به تقسیم بندی خودی و غیر خودی افراد جامعه اقدام می نمایند.
مطلق نگری آنها و تقسیم مواضع شهروندان به مخالف و موافق و نپذیرفتن هیچ گونه حد میانی در این فرآیند و تعریف ظرفیتی نسبت به پذیرش موافقان منتقد و مخالفان مصلح در میان خود مسیرهای مختلفی را پیش روی فعالان عرصه اجتماعی و سیاسی قرار داده / میدهد بطوریکه هر کدام از گروهها بر مبنای آنچه حق میپندارند سعی در یارگیری از جامعه دارند.
پذیرش تقسیم بندی توسط گروه ها و افرادی که با احزاب و انجمن های سیاسی رسمی و دارای اساسنامه و مرامنامه فعالیت می کنند و برای تقسیم بندی حداقل روی کاغذ معیارهایی برای آن قائل هستند تا حدودی منطقی به نظر می رسد اما تفکیک شهروندان به خودی و غیر خودی توسط گروه ها و افرادی که هیچ مرامنامه کتبی نداشته و ندارند می تواند راه را برای بدعت های ناروا و آسیب زا برای جامعه هموار می نماید. جریانی که با عنوان ” جمعی از کنشگران سیاسی اجتماعی [بلوچ]” خوانده می شود در قالب گروه هایی با مشخصات فوق قابل طبقه بندی است مگر آنکه به برخی شبهات و سوالاتی که در ادامه مطرح می شود از سوی مدعیان رهبری این جریان پاسخ روشن و شفافی برای عموم مردم ارائه شود.
مبنای تبین پدیدهها و رویدادها توسط کنش گران چیست؟ عدم بیان شفاف مواضع و برنامه ها و درهم ریختگی و آشفتگی در اقدام آنها خلاصه کردن همه چیز و تقلیل همه مسائل به نداشتن چند پست سازمانی در فلان وزارت خانه و سازمان نشان می دهد که هیچ گونه مبنای تئوریک برای این حرکت آنچنان که شایسته آن است مدنظر رهبران این جریان نبوده و نیست اگر غیر از این است مدیران این جریان که نه مدیر بلکه خود را رئیس جریان می پندارند قبل از هر چیز لازم است به این سوالات پاسخ بدهند که نخست اهداف شان از تشکیل چنین جریانی چیست؟ و دوم آنکه مبنا و تئوری راهنمای شان در رسیدن به این اهداف کدام است؟ کنش گران و سرمایة اجتماعی بعنوان مشاهده گر خارج از حیطه کنشگران ، ریزش ها و رویش های اتفاق افتاده حولِ این جریان از ابتدای اعلام موجودیت تاکنون بخوبی می توان فهمید که این جریان فرصت/توانمندی ساخت و ایجاد سرمایه اجتماعی مدنظر را نداشته و اگر مثل گذشته پیش برود نخواهد داشت. ریزش ها و رویش های اعضای این جریان طی جلسات گذشته نشان می دهد که شبکه های قبلی انسانی شکل یافته حول هرکدام از رهبران/لیدرهای این جریان آنچنان که باید این جریان را همراهی نکرده اند و شاید خود رهبران/لیدران نخواسته اند از جمع سرمایه های خود(میدان ها و موقعیت های سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی خود) در یک جریان بزرگتر و بازتولید جریان نوین استفاده کننده.
کنش گران و مشارکت سیاسی: برنامه ی آنها قبل،حین و بعدِ انتخابات بعنوان فضایی برای شکل گیری مشارکت سیاسی و همراهی شان با جریانی که نقد آن یکی از محور شکل گیری این جمع بود در چارچوب کدام راهبرد قابل تبیین و تفسیر است؟
برخی سوالات: پایگاه و تکیه گاه تئوریک کنش گران در شناخت مشکلات و مسائل و جهت برنامه ریزی برای تغییرات سیاسی،فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کدام نظریات در هر کدام از این حوزه ها هستند؟ بعنوان مثال پایه تئوریک و برنامهشان برای کاهش نرخ بیکاری و فقر بعنوان دو مسئله مهم استان چیست؟
عوامل قرار گرفتن جامعه امروز استان در وضع موجود از نگاه کنش گران کدامند،نقش و جایگاه توده های مردم و دولت در شکل گیری وضع موجود نزد کنش گران چگونه تعریف شده است؟ و… و اما موضعِ نگارنده نسبت به آنچه جریان سیاسی اجتماعی کنشگران خوانده می شود”راهبرد کناره گیری فعال” است. وقتی در عرصه اجتماعی و سیاسی برای تحقق امرِ سیاسـت و سیاسـتگـذاری، نظامِ مشارکت مبتنـی بـردخالت دادنِ ساخت یافته توده ها به صورت تماشاچی در جشنوارهها، جشنها و… است و در بهترین حالت کوشش می شود تا با دخالت نمایندگانی ساخت یافته به مثابة نمایندگانِ مردم با هدف پرکردن جای خالی مردم به صـورت ناظر یا منتقد در جلسات و نشستهایی که فاقد قدرت تغییر و تأثیرگذاری اند، برخی کنشگران را به بازی بگیرند.
اتخاذ راهبرد کناره گیری فعال بعنوان راهبردِ کناره گیری از این دخالت دادنهای ساخت یافتـه و نه بمعنای خانه نشینی و عدم فعالیت بلکه آغازی است برای تقویت مبانی و تئوریک عمل،آگاهی بخشی به توده ها تقویت اندیشه ورزی در جامعه