«بافت فرهنگى» و «تضاد نسلی» در اقوام بلوچستان
- شناسه خبر: 16032
- تاریخ و زمان ارسال: 20 مرداد 1394 ساعت 9:53
- بازدید : 29 بازدید
- نویسنده: بلوچ پرس
علی رضا دانش-اقوام بلوچستان دارای شناسنامه و هويتِ تاريخىای هستند كه در شكلگيرى شخصيت آنان نقش به سزايى دارد.
عدم وجود ردپایی متقن و مستند از خواستگاه اولیهی در تاریخ مکتوب، عدم انجام کاوشهای باستانشناسی در محوطههای تاریخی شناخته شده در منطقه، و از طرفی نقل «سينه به سينه» و شفاهى بودن بخش اعظمی از این تاريخ، امر تفکیک حقیقت از مجاز را دشوار كرده و به همین دليل است که افسانهسازىهاى جذابی که به عنوان تاریخ پذیرفته و نقل میشوند خود زمينه را براى ايجاد یک حس ناسيوناليستی قوی فراهم ساخته و كنشهاى رفتارى متعارضی را نسبت به سایر اقوام موجب گردیده است.
در این آشفتهبازارِ هویتی، گیس سفیدان و ريش سفيدانی نیز وجود دارند که با نقل هیجانی و تحریک کنندهی این افسانهها، نقشی تأثیرگذار در ایجاد رفتارهای نامتعارف قومی بازی کرده و چرایی ایفای چنین نقشی، خود بررسیای کارشناسانه و نگاهی دقیق را میطلبد.
از نظر شناخت روانشناسی رفتار نمیتوان «جهالت عقيدتى» همراه با «لجاجت رفتار» را علت اصلى این کنش دانست چرا که اين اشخاص خود را مدافع منافع قوم دانسته و در تعامل با دیگر اقوام نیز با دستآویز قرار دادن همین منافع، نوعی «تعارض رفتارى» و «حس خودبرتربینی» را ایجاد میکنند که زمینهی ايجاد «اصطكاك منفى» و «تنش در رفتار با ديگر اقوام» را فراهم میسازد.
در ضمیر اين افراد كم تر حسی به نام «عتاب» ایجاد میشود و نوع رفتار و طرز تلقی خود از دیگر اقوام نیز متأثرشان نمیسازد زیرا این امر را به مثابهِ یک ايدئولوژىِ مقدس و الزامی در حفظ منافع حال و آيندهی قومی پنداشته و برای خویش رسالتی از پیش تعیین شده در اشاعه و حفظ آن قائلاند.
اين نوع تفكر ناسیونالیستی كه در ذات خود با «سلطهطلبی» و «برترپنداری» همراه است، مىتواند ضرباتی سخت و جبرانناپذير، چه در كوتاهمدت و چه بلندمدت، بر پيكر نظريهی «وحدت اقوام بلوچستان» فرود آورد.
اين افراد در درونِ خود نیز هیچ احساس ناخوشآیندی ندارند بلکه حتی با غروری وصف ناپذیر در اين تصور و توهم به سر میبرند كه نسلهای آينده و نسل حاضر به آنان افتخار كرده و نوادگانِ به دنيا نيامدهی قوم نیز با فهم و دریافتِ میراثِ حماسههاى پدران خود که توسط ایشان به آنان رسیده است، با قضاوتی مثبت و یادکردی قدرشناسانه، سرِ تعظيم فرود آورده و دست بر سینه خواهند ایستاد.
اما؛ همخوانی اين ذهنيت با واقعيت به چه میزان است؟ … چه عواملی موجب میگردند تا تفكراتی اين چنينی بوجود آیند؟ … نقش جامعه و شرایط اجتماعی در شكلگيری چنین تفكراتی تا چه حد است؟
ذوق اسطوره و حماسهسازى يكى از صفات بارز جوامع بلوچی در مواجهه با روايتهاى تاريخی بوده و در این رهگذر است که افسانههاى متناوب، و البته گاه متناقض متولد شده، شاخ و بال یافته و پس از چند نسل با تاریخ حقیقی در اذهان جایگیر میگردد.
بزرگنمايی و مبالغه، وجه مشترك داستانهاى تاريخی در بلوچستان است و به سختی میتوان واقعيات را از این افسانهها تفکیک كرده و تمیز داد. ويژگیهای قهرمانان داستانهاى تاريخى چنان برجسته هستند و چنان در بین افراد به ویژه جوانان جذابیت دارند که باعث همذاتپنداری و ایجاد رغبت در بين تعدادى از اشخاص در بين اقوام شده و آنان را به حضور در صفحات چنین تاريخی، و تبدیل شدن به یکی از قهرمان چنین داستانهایی تحریک میکند.
اما یک سئوال – آيا تمامی تعصبات و تفكرات كهنه و سنتىِ حاكم بر جامعه، تنها به همين موضوع برمیگردند؟ يا دلايل ديگری هم دارند؟
در پاسخ به این سئوال میتوان جوابهایی دیگر نیز یافت چون: «زنده نگه داشتن تفكرات كهنه و سنتى برای حفظ قدرتهای محلى در مواجهه با نسل جوان» یا «رقابت قومى – طايفهای در تجلى تاريخ گذشتهی اقوام براى ايجاد قدرت» و یا «نفوذ در افكار عموم مردم و كنترل تجاسر احتمالى نسل جديد». شايد از عمده دلايل تفكراتی به این حد تهاجمی، جستجو و بازيافت نقش مؤثر و جایگاه بالای گذشتگان باشد.
باید يادآور شد که میتوان اولين و بهترین خنثی کنندگان و مقابلهگران با اينگونه تفكرات را خود ريشسفيدان دانست. همآنانی که با ایشان هم سن و سال بوده و از اعتبار اجتماعیِ بيشترى برخوردارند.
به خاطر داشته باشیم که افکار و رفتار تعدادی معدود از افراد سالخورده و كهنهاندیش را نمیتوان و نباید به عنوان سدِ راه و موانع رشد جامعهی بلوچ تلقی کرد و پذیرفت. ترادف و تزاحم اندیشههای نو و نظریههای قدیمیتر یا دیدگاههای سنتی و رسومات منسوخشده، جنگ بين گذشته و حال نيست كه نتيجهی آنها در هر صورت باخت باشد؛ بلكه قدمى است برای گذر از اين تفكرات … یا لااقل باید با این دید به مواجهه با آنان برخواست.