به همراه گفتوگو با يك مستندساز درباره كساني كه زندگي شان با قاچاق سوخت ميگذرد
- شناسه خبر: 16970
- تاریخ و زمان ارسال: 29 شهریور 1396 ساعت 0:49
- بازدید : 23 بازدید
- نویسنده: نویسنده
به گزارش بلوچ پرس،در این مطلب به جوانانی پرداخته شده است که از روی ناچاری و صرفا بخاطر مبالغی ناچیز متقبل بزرگترین مخاطرات می شوند،سوخت بران واژه ای که از آن به عنوان قاچاقچی یاد می شود و بعضا مشاهده میگردد که چه ناجوانمردانه در داخل خودروهای خود زغال شده و با آرزوی برآورده کردن نیازهای خود و خانواده به گور میروند.
خبرنگار روزنامه اعمتاد در این گزارش نوشته است: يكي براي تامين هزينههاي درمان پدر بيمارش، يكي براي مخارج ازدواج، يكي براي تامين هزينههاي تحصيل. همه آنها براي ادامه زندگي به اين جدال وارد ميشوند. آنها خطر ميكنند، خود را به دورترين نقاط مرزي ميرسانند و هر بار به سفري ميروند كه شايد بازگشتي نداشته باشد. سوختبران استان سيستان و بلوچستان، مصيبتهايشان كم از كولبران كردستان نيست. تاريكي شب و فرار مداوم از دست ماموران مرزي و پليس پاكستان اگر به تصادف و آتش گرفتن خودرو يا افتادن در چنگال دزدان ختم نشود، در نهايت ٣٠٠ تا ٤٠٠ هزار تومان نصيبشان ميكند. پولي كه چندين روز برايش خطر ميكنند و اگر هزينههاي خودرو را از آن كم كنيم در نهايت مبلغ ناچيزي برايشان ميماند. جادههاي استان سيستانوبلوچستان هميشه پر از ماشينهاي تويوتا دوهزار بدون پلاكي است كه با سرعتي ديوانهوار در حركت هستند تا از كورهراهها بارشان را به پاكستان و افغانستان برسانند.
زهرا روستا ادامه داده است: احمد، اهل خاش و دانشجوي دانشگاه آزاد زاهدان است؛ مدتي به دنبال كار ميگردد و بعد از اينكه از يافتن كار نااميد ميشود به گفته خودش پي سوختبري ميرود. ميگويد: «دنبال كار آبرومندي هستم و به محض اينكه كاري پيدا كنم كه بتوانم خرج تحصيلم را بدهم، سوختبري را كنار خواهم گذاشت. مردم مناطق مرزنشين راه ديگري ندارند، از همين فرصتهايي كه مرز باز است استفاده ميكنند تا درآمد اندكي براي امرارمعاششان به دست بياورند.» او از نيروهاي مرزي هم انتقاد ميكند و ميگويد: «كساني هستند كه تانكر، تانكر سوخت از مرز خارج ميكنند اما نيروي انتظامي تنها به فكر تعقيب و تيراندازي به تويوتاهاي مردم عادي است. سوختي كه تانكرها جابهجا ميكنند چندين برابر سوخت خودروهاي ماست.»
وی نوشته است: وهاب قرار بود در تابستان امسال با دخترخالهاش ازدواج كند؛ در ماههاي منتهي به ازدواج سعي كرد با كار كردن براي يكي از خودروهاي سوختبر پساندازي دستوپا كند اما دست و پايش را در اين راه از دست داد. در يكي از كورهراههاي منتهي به مرز تويوتاي وهاب و صاحبكارش واژگون ميشود، صاحبكار فوت ميكند و وهاب دست و پايش را همانجا جاي ميگذارد، ازدواجش به هم ميخورد و او كه نانآور خانواده بوده حالا خانهنشين شده و به قول خودش سربار مادر و پدر پيرش. اشك در چشمهايش جمع ميشود و ميگويد: «كاش مرده بودم و با پدر و مادرم چشم در چشم نميشدم.»مردان جوان مانند وهاب كم نيستند كه اگر جانشان را در اثر تصادف يا تيراندازي ماموران مرزي از دست ندهند در خودروهاي آتشگرفته ميسوزند يا عضوي از بدنشان را از دست ميدهند.
این خبرنگار در ادامه این گزارش آورده است: حميد ٣٤ ساله اهل سراوان ميگويد: «در روستاهاي مرزي سمت ما بيكاري بيداد ميكند، خشكسالي هم دردي است روي همه دردهاي اين مردم. فكر ميكنيد اگر كاري با درآمدي ناچيز داشتم همسر وكودكان خردسالم را رها ميكردم و خودم را به دام مرز ميانداختم؟» او از درگيريهايي كه اين چند سال با ماموران مرزي ايران و پليس پاكستان داشته، ميگويد: «پول اندكي كه ما دريافت ميكنيم در واقع قماري است كه روي جانمان ميكنيم. پسرعموي من در تيراندازي جانش را از دست داد؛ افرادي را ميشناسم كه در آن سوي مرز گرفتار شدهاند و خانوادههايشان ماههاست از آنها خبري ندارند.»او ادامه ميدهد: «سوخت قاچاق از مازاد گازوييل خودروهاي سنگيني كه از استانهاي ديگر بار ميآورند و همچنين جايگاههاي سوخت تامين ميشود. هر بشكه گازوييل در سراوان حدود ٢٠٠ هزار تومان است و آن سوي مرز قيمتش چند برابر ميشود. البته سود اصلي به جيب اربابان ميرود و سهم ما ناچيز است.»
زهرا روستا در این گزارش با بیان اینکه سيستان نیز مانند بلوچستان مشکل بیکاری و فقر دارد نوشته است: در منطقه سيستان هم مانند بلوچستان مردم از روي ناچاري به قاچاق سوخت تن ميدهند. محمد ٢٩ ساله، با همسر و فرزند يك سالهاش ساكن تخت عدالت است. او مانند خيليهاي ديگر از بسته شدن مرز گلايه ميكند. ميگويد: « هامون كه نبود مرز را داشتيم. بعضيها مجوز تجارت داشتند، بعضيها هم كه نداشتند، سوخت قاچاق ميكردند. هر چه بود از دزدي و قاچاق مواد مخدر بهتر بود.» در سال ١٣٨٨ ديوارهاي مرزي براي جلوگيري از قاچاق سوخت، مواد مخدر و ورود اتباع افغان، روي مرز زابل كشيده شد اما اين ديوار، بسته شدن درآمد روي مردمي بود كه همه هستيشان را خشكسالي گرفته بود و مرز، مسيري براي كسب معاششان به حساب ميآمد. براي خيليها تجارت چند گالن بنزين، در لب مرز تجارت مرگ شد و با تيراندازي ماموران مرزي كشته شدند. گلنسا چند سال پيش شوهرش را با تيراندازي هنگ مرزي از دست داد. ميگويد شوهرم كشته شده حالا محل درآمد او و چهار فرزندش پول يارانههاست. مثل خيلي از مردم اين روستا و روستاهاي ديگر سيستان، يارانه تنها منبع كسب درآمد است. شايد اگر دولت امكان قانوني براي تبادلات مرزي فراهم ميكرد و در مكانهايي از اين ديوار مسيرهايي امن براي تجارت آسان قرار ميداد، كمتر كسي به سراغ قاچاق ميرفت.
وی در ادامه با بیان پيامدهاي چندین ساله خشكسالي یادآور شده است: طبق آمار غيررسمي روزانه ٣ تا ٤ ميليون ليتر قاچاق صورت ميگيرد كه تنها حدود ١٠ درصد اين مقدار كشف ميشود. بخشي از اين مقدار از استان و بخش بزرگتري از آن از استانهاي همجوار تامين ميشود.برخي مسوولان استاني ادعا ميكنند كه برخورد با شهروند عادي و كساني كه تنها براي امرار معاش اين كار را ميكنند، در دستور كار نيست. چرا كه خشكساليهاي ويرانگر اين سالها و نبود صنعت و مشاغل جايگزين كشاورزي و دامداري، معاش مردم را با خطرات جدي روبهرو كرده است. مراجعه به آمار مهاجرت در سالهاي اخير خود نشاندهنده عمق فاجعهاي است كه در نقاط مرزي ايران در حال وقوع است. طرح سوخت مرزنشينان در هيرمند و سراوان نيز مطرح شده بود تا مردم در مناطق مرزي بتوانند با مجوز قانوني و به صورت كنترل شده اقدام به خريد و فروش سوخت كنند كه با توجه به حجم بالاي قاچاق سوخت به نظر ميرسد اين طرح نيز بينتيجه مانده است.
وی ادامه داده است: براساس قانون مبارزه با قاچاق كالا كه در آن انواع جرايم قاچاق به صورت تفصيلي تعريف شده، وزارتخانههاي مختلف ملزم به ايجاد زيرساختهاي لازم براي كاهش اين مشكلات شدهاند. بخشي از اميدواري مردم اين است كه طرحهاي عمراني، حملو نقل ريلي و توسعه صنايع و معادن كه در اين سالها در استان سيستانوبلوچستان در حال اجراست بتواند وضعيت مردم مناطق مرزنشين را بهبود بخشد و لااقل بخشي از سود و فرصتهاي شغلي حاصل از آن نصيب مرزنشينان بشود.
زهرا روستا در پایان این گزارش نوشته است: از يك جامعهشناس و مدرس دانشگاه ساكن اين استان درباره فرهنگسازي از راهكارهاي چندگانه ميگويد: «آموزش مردم براي در نظر گرفتن منافع بلندمدت و صرفنظر از منافع كوتاهمدت و آيندهنگري، توسعه راههاي امرارمعاش مردم، ارزش تلقي كردن كار مشروع، ضدارزش دانستن ثروت نامشروع و يك شبه، نهادينهسازي روحيه تلاش و قناعت در جامعه، نظارت بر عملكرد مالي مسوولان، ايجاد روحيه خوداتكايي جامعه و افزايش همبستگي اجتماعي از روشهايي است كه از نظر وي ميتواند حس تعلق ملي جامعه را افزايش داده و مردم را به سمت زيست سالم و دوري از كسبوكار نامشروع سوق دهد.»